بیشتر مردم بریتانیا،
عضویت کشورشان در اتحادیه اروپا را نمی خواهند

درسال ۱۹۷۵ میلادی مردم بریتانیا در یک همه پرسی، به ادامه عضویت کشورشان در جامعه اقتصادی اروپا (که بعدها به اتحادیه اروپا تبدیل شد) رای مثبت دادند.

این رویداد، بویژه پس از تجربه تلخ بحران شوک نفتی در دو سال پیش تر از آن، در سال ۱۹۷۳ میلادی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. در بحران نفتی ۱۹۷۳ نقاط ضعف اروپا در برابر کشورهای اوپک و خاور میانه آشکار شده بود و اروپای غربی به روشنی از آن حساب می برد.

همه پرسی بریتانیا درسال ۱۹۷۵ و نتیجه مثبت آن، دست سیاستمداران کشورهای بزرگ اروپایی را برای همکاری و هماهنگی بیشتر با یکدیگر بازتر نمود. این همکاری ها تنها در زمینه اقتصادی نبودند و هماهنگی و همکاری های کشورهای بزرگ اروپایی بویژه در زمینه سیاسی و امنیتی خود را هرچه بیشتر نشان می دادند. چهار سال بعد، انقلاب اسلامی ایران رخ داد!

دیگر بر کسی پوشیده نیست که انقلاب اسلامی ایران، سرآغاز فصلی ویرانگر برای منطقه خاورمیانه بوده است که در آن جنگ، ناآرامی، عدم ثبات اقتصادی و سیاسی، مهاجرت های گسترده، فرار مغزها و سرمایه ها، نابود شدن زیر ساخت ها و از دست رفتن منابع انسانی و اقتصادی، بر این منطقه تحمیل گردید.

در نقطه مقابل و درست برعکس آنچه که در خاور میانه رخ می داد، کشورهای اروپایی روزبروز آبادتر و مرفه تر می شدند. هرچه خاورمیانه بیشتر در آتش جنگ و بی ثباتی می سوخت، اروپا بیشتر دارای ثبات و پیشرفت می شد و بیشتر بر اهمیت خود در مجامع و مراکز تصمیم گیری جهانی می افزود و سرمایه های سرگردان بیشتری را از سوی خاورمیانه جذب می کرد.

فروپاشی بلوک شرق نیز این کار را برای آنها آسانتر کرد تا با استفاده از فرصت به دست آمده، رویای اروپای متحد و یکپارچه را دگرباره زنده کنند و برای عملی ساختن آن دست به اقدام بزنند و حتی با عضوگیری از کشورهایی که در گذشته به بلوک شرق وابسته بودند، اعضای اتحادیه اروپا را به ۲۸ کشور برسانند.

این اتحادیه نه تنها از نظر سیاسی و اقتصادی به یک بلوک قدرتمند تبدیل شد، بلکه با ایجاد همکاری های تنگاتنگ میان ارتش های متعلق به این کشورها، توانست خود را به یک قدرت نظامی مطرح در دنیا نیز تبدیل نماید. نقش نظامیان اروپایی در کنترل و جهت دهی رویدادهای افغانستان، تونس، لیبی، سوریه، عراق، مصر و … را به هیچ روی نمی توان نادیده گرفت. همان گونه که نقش مهم انگلستان، فرانسه و آلمان را در کنار آمریکا، در سرنگونی شاه و ایجاد و هدایت انقلاب اسلامی ایران، که سرچشمه تحولات بعدی در خاورمیانه شد را نیز (دیگر) نمی توان پنهان نمود.

در بیست و سوم ژوئن ۲۰۱۶ دوباره مردم بریتانیا به پای صندوق های رای رفتند تا تصمیم بگیرند، آیا می خواهند کشورشان همچنان عضو اتحادیه اروپا بماند و یا این که بهتر می بینند کشورشان این اتحادیه را ترک کند. یک روز بعد آشکار شد که بیشتر آنها به سود خود و منافع ملی کشوشان می دانند که از اتحادیه اروپا بیرون بیایند.

واقعیت این است که دیگر از گوشت خاورمیانه چیزی به جا نمانده است! افغانستان ویران، عراق ویران، یمن ویران، سوریه نابود، عربستان بی ثبات، ایران نابسامان، اردن شکننده، مصر ناآرام و حتی شیخ نشین های کناره شاخاب پارس نیز، لرزان و پرالتهاب شده اند.
مهمتر از آن این که ادامه این نابسامانی ها، ریسک بزرگی را برای اروپا به همراه می آورد. آبهای میان اروپا و خاورمیانه به آرامگاه هزاران آواره خاورمیانه ای تبدیل شده است که از فشار جنگ، ناامنی، نابسامانی و نداری، خانه و کاشانه خود را ترک کرده و راهی «بهشت» اروپا شده بودند.

آنهایی هم که غرق نشدند، دسته دسته در خیابانهای اروپا به راه افتادند و به دنبال پناهگاهی برای خود و تکه نانی برای فرزندانشان گشتند. مشکل هجوم پناهندگان دیگر آن رویدادی نبود که در سرزمین های دوردست رخ دهد و اروپایی ها در خانه های گرم و نرم خود، آن را تنها در اخبار تلویزیونشان ببینند. شهروندان اروپایی کافی است که تنها پنجره خانه خود را باز کنند تا آن را با چشمان خود دیده و از نزدیک لمس نمایند. چیزی که حس امنیت را آرام آرام از آنها گرفت. همین حس ناامنی یکی از دلایلی است که سبب شده است مردم بریتانیا خود را از اتحادیه اروپا کنار بکشند.

البته برخی، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را به دلیل تلاش های پنهان آمریکا و در جهت منافع راهبردی این کشور ارزیابی می کنند، برخی حتی آن را زیر سر پوتین و سیاست های پنهان و پیچیده روسیه می دانند. ولی دلیل هر چه باشد، این رویداد می تواند روزنه ای برای ایران بگشاید تا با استفاده از آن منافع خود را در تغییر و تحولات ناشی از آن جستجو کند. در هر صورت دادوستد با چند کشور مستقل و (گاه رقیب) آسانتر از معامله با یک اتحادیه قدرتمند است.

با این وجود، حتی در صورتی که بریتانیا همین امروز هم از اتحادیه اروپا جدا شود (چیزی که بر واقعیت استوار نیست و دستکم دو سال طول می کشد تا این دو کاملا از هم جدا شوند) بازهم وزنه رابطه با روسیه بسیار سنگین تر از آن است که ایران بخواهد (و یا بتواند) به دلیل شرایط بوجود آمده، روی این رابطه ریسک کند و یا به آن بهای کمتری داده و رابطه با همسایه شمالی را به اولویت دوم خود تبدیل نماید. این حرکت اقدامی پر از ریسک است و نتایج آن می تواند فراتر از کنترل ایران باشد.

البته همه اینها یک شرط بنیادین دارد و تنها در یک صورت می تواند به نتیجه دلخواه برسد و آن این است که سیاست های دولت (و حکومت) برپایه منافع ملی کشور باشد و نه منافع دینی!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

 

_____________________________

____________________________________________________


Khoruje Britāniā az Ettehādiyeye Urupā,

rouzaneye omidi barāye Irān?


Bishtare mardome Britāniā, ozviyate
keshvareshān dar Ettehāduyeye Urupā rā namikhāhand.

Dar sāle 1975 Milādi mardome Britāniā dar yek hameporsi, be edāmeye ozviyate keshvareshān dar Jāmeeye Eqtesādiye Urupā (ke baadhā be Ettehādiyeye Urupā tabdil shod) raye mosbat dādand.

In ruydād beviĵe pas az tajrobeye talkhe bohrāne shoke nafti dar do sāl pish az ān da sāle 1973 Milādi az ahammiyate viĵeyi barkhordār bud. Dar bohrāne naftiye 1973 noqāte zaafe Urupā dar barābare keshvarhāye OPEC va Khāvare Miāne āshkār shode bud va Urupāye Gharbi be roushani az ān hesāb mibord.

Hameporsiye Britāniā dar sāle 1975 va natijeye mosbate ān, daste siāsatmadārāne keshvarhāye bozorge Urupāyi rā barāye hamkāri va hamāhangiye bishtar bā yekdigar bāztar nemud. In hamkārihā tanhā dar zamineye eqtesādi nabudand va hamāhangi va hamkārihāye keshvarhāye bozorge Urupāyi beviĵe dar zamineye siāsi va amniyati khod rā harche bishtar neshān midādand. Chahār sāle baad Enqelābe Eslāmiye Irān rokh dād!

Digar bar kasi pushide nist ke Enqelābe Eslāmiye Irān, sarāghāze fasli virāngar barāye Mantaqeye Khāvare Miāne bude ast ke dar ān jang, nāārāmi, adame sobāte eqtesādi va siāsi, mohājerathāye gostarde, fardāre maghzhā va sarmāyehā, nābud shodane zirsākhthā va az dast raftane manbeye ensāni va eqtesādi, bar in mantaqe tahmil gardid.

Dar noqteye moqābel va dorost barakse ānche ke dar Khāvare Miāne rokh midād, keshvarhāye Urupāyi ruz be ruz ābādtar va moraffahtar mishodand. Har che Khāvare Miāne bishtar dar jabg va bisobāti misukht, Urupā bishtar dārāye sobāt va psihraft mishod va bishtar bar ahamiyate khod dra majāme va marākeze tasmimgiriye jahāni miafzud va sarmāyehāye sargardāne bishtari rā az suye Khāvare Miāne jazb mikard.

Froupāshiye Bloke Sharq niz in kār rā barāye ānhā āsāntar kard tā bā estefāde az forsate be dast āmade, royāye Urupāye mottahed va yekpārche rā degarbāre zende konad va barāye amali sākhtane ān dast be eqdām bezanand va hattā bā ozvgiri az keshvarhāyi ke dar gozashte be Bloke Sharq vābaste budand, aazāye Ettehādiyeye Urupā rā be 28 keshvar beresānand.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

 

____________________________________