جوانانی که جان خود را به مام میهن تقدیم کردند

سی سال پیش، زمانی که جان خود را در دست گرفته و با وجود همه کمبود و نابسامانی ها، زیر بمباران هوایی دشمن، تلاش می کردیم که به سهم خود، از خاک میهن دفاع نمائیم، حتی لحظه ای هم فکرش را به مغزمان راه نمی دادیم که سی سال بعد، در همین کشور نخبگان و «روشنفکرانی» پیدا خواهند شد که نه تنها از یورش بیگانگان به خاک میهن بدشان نمی آید، بلکه آشکارا و با بی آزرمی تمام نیز، بیگانگان را به حمله نظامی به کشور دعوت هم می کنند و برای نابودی زیرساخت های کشور بی تابی هم می نمایند!

آخر آدم چقدر باید ساده انگار و «خوش بین» باشد تا افغانستان، عراق، لیبی، سوریه،… را ببیند و باز هم دلش را به این خوش کند که غربی ها می آیند و دمکراسی و آزادی برای او به ارمغان می آورند؟ آخر مگر غربی ها بیکارند و یا مغز خر خورده اند که بلند شوند و این همه راه را بیایند، هزینه کنند و جان جوانان خود را به خطر بیاندازند، آن هم برای این که ما به آزادی و دمکراسی برسیم؟! اصلا مگر همین آخوندها را چه کسی بر سر کار آورده است؟ اصلا کی گفته است که غرب از شرایط کنونی منطقه خاور میانه ناخرسند است؟

واقعیت این است که غرب با به هم ریختن و نابود ساختن زیرساخت های کشورهایی مانند عراق، لیبی، سوریه، افغانستان،… شرایطی را در منطقه بوجود آورده است که بیش از هر کس به سود خود آنها پایان یافته و منافع سیاسی و اقتصادی آنها را تضمین می کند!

غرب به ایران حمله نخواهد کرد، مگر این که مطمئن باشد می تواند آن را به روز سوریه و عراق در بیاورد. تا آن زمان هم هیچکس بهتر از آخوندها، نمی تواند منافع غرب را در ایران تامین کند. این را غرب هم، بسیار بهتر از «روشنفکران» خام و خوش باور ما می داند.

دلمان را به این خوش نکنیم که غربی ها می آیند و با شکست آخوندها، شرایطی بهتر را برای ایران فراهم می کنند. بترسیم از روزی که ناامنی و هرج و مرج در کشور به جایی برسد که حتی سفر از شیراز به تهران دیگر به یک آرزو شبیه باشد چه رسد سفر به تبریز و آبادان…

بترسیم از روزی که اخبار بمبگذاری ها و دهها کشته و زخمی در تهران و تبریز و اصفهان،… آنقدر تکرار شود که حتی به خبر درجه دو تنزل کند…

نگوییم که چنین چیزی در ایران رخ نمی دهد. ببینیم آن «روشنفکران» تونسی، عراقی، سوری،… که همین سخنان را شعار می دادند و تکرار می کردند اکنون به چه حال و روزی افتاده اند. دستکم یک بار هم که شده از سرنوشت ملتهای دیگر بیاموزیم و اشتباه آنها را تکرار نکنیم.

به دلیل همین افکار ناپخته و ساده انگارانه است که آدم روز به روز بیشتر به واژه نخبه و «روشنفکر» آلرژی پیدا می کند. به دلیل همین سخنان سبک و نسنجیده است که ملت (مردم کوچه و بازار) دیگر حتی تره هم برای فراخوان های «روشنفکران» خرد نمی کند!

با این همه برای آن دسته از «روشنفکرانی» که حسابی در دنیای روشنفکرانه خود غرق شده اند و واقعیات را نمی بینند، بد نیست گفته شود که برخلاف پندار آنها، ملت ایران هیچگاه به استقبال سربازان بیگانه ای که خاک او را مورد تجاوز قرار داده اند نخواهد رفت.

نزدیک به دو سال از بهترین دوران زندگیم را به عنوان ناوی (سرباز نیروی دریایی) در جزیره خارگ گذراندم،… بارها، بویژه در دوران «جنگ نفتکش ها»، خطر را کنار گوش خود احساس کردم…، شاهد بمباران تاسیسات نفتی در کنار پاسگاهمان بودم…، دوست و همرزم از دست دادم…، ترس را تجربه کردم و بدتر از آن ناامیدی و ناچاری را در چهره فرمانده هان خود دیدم…، گریه «شرکت نفتی» هایی را شاهد بودم که می دیدند چگونه نتیجه سالها زحمت و تلاش شان، به یکباره دود می شود و به هوا می رود…، سختی ها کشیدیم…، هفته ها با کنسروهای کهنه و بدبو که حتی مزه اشان آدم را آزار می داد، سر کردیم…، یاد گرفتیم که به هنگام نوشیدن آب، به هر چیز دیگری غیر از آب فکر کنیم تا متوجه زنگ زدگی و مزه چندش آور آن نشویم…، هرچند که این آب زنگ زده، با تاثیری بدی که بر معده بسیاری از ما گذاشت، حتی تا سالها پس از سربازی هم ذهن ما را به خود سرگرم کرد و ما را واداشت تا هر بار به هنگام نوشیدن آب، ناخودآگاه به آن مزه ناخوشایند و حس ناخوشایندتری که پس از آن به آدم دست می داد، بیاندیشیم…، نزدیک به دو سال از جوانی امان را به این گونه گذراندیم…، و پس از آن هم نه تنها حمایتی از ما نشد، بلکه مورد بی مهری دولت (و بخشی از جامعه) نیز قرار گرفتیم…

با این وجود، این دو سال را (از) بهترین دوران زندگیم می دانم و به آن هم افتخار می کنم. اگر بازهم شرایطی در کشور رخ دهد و منافع ملی و مام میهن چنین چیزی را درخواست کند، کوچکترین درنگی نکرده و باز هم آن را تکرار خواهم نمود. و تردیدی ندارم که هم میهنان بیشمار دیگری نیز این چنین می اندیشند…

آقا و بانوی «روشنفکر» همه چیز دان و از ما بهتر! مطمئن باشید که اگر بیگانگان کشورمان را مورد حمله قرار دهند، تفاوت چندانی میان ما قائل نخواهند شد. آنها برای رسیدن به منافع خود به همان آسانی ما را مورد هدف آتشبار خود قرار می دهند که سر شما را به سنگ می کوبند. آنها تنها برای منافع خودشان می آیند…
بهوش باشیم…

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

 

_____________________________

____________________________________________________


Dar pāsokh be ānhā ke barāye hamleye

bigānegān be khāke keshvar bitābi mikonand.


Javānāni ke jāne khod rā
be māme mihan taqdim kardand.

Si sāl pish, zamāni ke jāne khod rā dar dast gerefte va bā vojude hameye kambud va nābesāmānihā, zire bombārāne havāyiye doshman talāsh mikardim ke be sahme khod az khāke Mihan defā nemāyim, hattā lāhzeyi ham fekrāsh rā be maghzamān rāh namidādim ke si sāl baad, dar hamin keshvar nokhbegān va “roushanfekrāni” peydā khāhand shod ke na tanhā az yureshe bigānegān be khāke Mihan badeshān namiāyad, balke āshkārā va bā biāzarmiye tamām niz, bigānegān rā be hamleye nezāmi be keshvar daavat ham mikonand va barāye nābudiye zirsākhthāye keshvar bitābi ham minamāyand.

Ākher ādam cheqadr bāyad sādeengār va “khoshbin” bāshad tā Afghānestān, Erāq, Libi, Suriye,… rā bebinad va bāz ham delash rā be in khosh konad ke gharbihā miāyand va demokrāsi va āzādi barāye u be armaghān miāvarand? Ākher magar Gharbihā bikārand va yā maghze khar khordeand ke boland shavand

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

 

____________________________________