این چرت و پرت ها را به نسل جوان ایران نیاموزیم!
در کودکی به ما یاد می دادند که با ادب باشیم و به بزرگترها احترام بگذاریم. زمانی که خود بزرگتر شدیم، دریافتیم چه سخنان بیهوده ای را برای ما ردیف می کرده اند. اگر کسی ارزش احترام را داشته باشد، مورد احترم نیز قرار خواهد گرفت چه سالخورده تر از ما باشد و چه جوانتر. از این گونه پند و اندرزها در فرهنگ وارداتی ما که پس از چیرگی تازی ها و ورود اسلام به ایران پا گرفته است، فراوان دیده می شود. این روش آموزش بر دید ما نسبت به دنیای پیرامونمان اثر گذاشته و بخشی از شخصیت ما را میسازد.
همین است که سبب می شود «بزرگان ما» گاه و بیگاه دم از صلحدوستی زده وبگویند که دردویست سیصد سال گذشته ما جنگ با هیچ کشوری را آغاز نکرده ایم. به آن چه افتخارها هم که نمی کنند! در حالی که این نه تنها افتخاری ندارد که سبب شرمساری نیز هست. در همین دویست سیصد سال گذشته هر سگ و سوتکی به این کشور لشکر کشید، کشت، آتش زد، خورد، ویران کرد، برد و رفت. و باز ما دم از صلحدوستی زده و با آن سر خود را گرم کردیم.
سروده های سعدی پر از این گونه پند و اندرزهاست. از جمله سروده: بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش … «بزرگان ما» نیز همه جا با افتخار از آن یاد کرده و آن را حتی در نامه هایشان به سیاستمداران دیگر کشورها نیز می نویسند.
بنی آدم اعضای یک پیکرند! نه! اشتباه گرفته اید! کشورهای عضو ناتو اعضای یک پیکرند! ملت های دارای تکنولوژی پیشرفته که تو را برای ساختن یک نیروگاه، سی سال است به بازی گرفته اند، اعضای یک پیکرند!
در دنیایی که همه قوانینش بر زور پایه گذاری شده است، اینگونه سخنان بیهوده را تنها کسانی بر زبان می رانند که یا نادانند و ساده دل و یا دانایند و خاین.
تازه آن را روی اسکناسها نیز گذاشته اند. نمی شد به جای آن، این سروده زیبای فردوسی را بگذارند که می گوید » توانا بود ها که دانا بود، ز دانش دل پیر برنا بود»؟ خوشبختانه نسل جوان ایران دارد کم کم به دوستان و دشمنان کشور و فرهنگش پی می برد. نسلی که روزی این سروده را بر اسکناس های ایرانزمین نقش خواهد زد:
 چو ایران نباشد تن من مباد، بدین بوم وبر زنده یک تن مباد!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد

Baniādam aazāye yek peykarand!?
In chert va perthā rā be nasle javāne Irān nayāmuzim!
Dar kudaki be mā yād midādand ke bāadab bāshim va bebozorgtarhā ehterām begozārim. Zamāni ke khod bozorgtar shodim, daryāftim chesokhnāne bihudeyi rā barāye mā radif mikardeand. Agar kasi arzeshe ehterām rādāshte bāshad, mourede ehterām niz qarār khāhad gereft, che sālkhordetar az mābāshad va che javāntar.
Az ingune pand va andarzhā dar farhange vāredātiye mā ke pasaz chiregiye Tāzihā va vorude Eslām be Irān pā gerefte ast, farāvān didemishavad. In raveshe āmuzesh bar dide mā nesbat be donyāye pirāmunemān asargozāshte va bakhshi az shakhsiyate mā rā misāzad.
Hamin ast ke sabab mishavad “bozorgāne mā” gāh va bigāh damaz solhdusti zade va beguyand ke dar devist, sisad sāle gozashte mā jang bāhich keshvari rā āghāz nakardeim. Be ān che eftekhārhā ham ke namikonand! Darhāli ke in na tanhā eftekhāri nadārad ke sababe sharmsāri niz hast. Dar hamindevist, sisad sāle gozashte har sag va sutaki be in keshvar lashkar kashid,kosht, ātash zad, khord, virān kard, bord va raft. Va bāz mā dam az solhdustizade va bā ān sare khod rā garm kardim.
Sorudehāye Saadi por az in gune pand va andarzhāst. Az jomlesorudeye: Baniādam aazāye yek peykarand, ke dar āfarinesh….
“Bozorgāne mā” niz hame jā bā eftekhār az ān yād karde va ānrā hattā dar nāmehāyeshān be siāsatmadārāne digar keshvarhā niz minevisand.
Baniādam aazāye yek peykarand! Na! Eshtebāh gerefteid!Keshvarhāye ozve NATO aazāye yek peykarand! Mellathāye dārāye teknoloĵiyepishrafte ke to rā barāye sākhtane yek nirugāh, si sāl ast be bāzi gerefteand,aazāye yek peykarand!
Dar donyāyi ke hameye qavāninash bar zur pāyegozāri shodeast, in gune sokhanāne bihude rā tanhā kasāni bar zabān mirānand ke yā nādānandva sādedel yā dānāyand va khāen.
Tāze ān rā ruye eskenāshā niz gozāshteand. Namishod be jāyeān in sorudeye zibāye Ferdousi rā begozārand ke miguyad “Tavānā bovad har kedānā bovad, ze dānesh dele pir bornā bovad”?
Khoshbakhtāne nasle javāne Irān dārad kam kam be dustān vadoshmanāne keshvar va farhangash pey mibarad. Nasli ke ruzi in sorude rā bareskenāshāye Irānzamin naqsh khāhad zad:
Cho Irān nabāshad tane man mabād, bedin bumobar zende yektan mabād!
Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksālinegāh dārad!