این روزها مد شده است که هر رویدادی در کشور را سیاسی کرده و از آن برایرسیدن به هدف خود استفاده می نمایند. فرقی هم نمی‌کند که این رویداد، خشک شدن یک دریاچه باشد یا مرگ یک معتاد در زندان.

در این راه برخی‌ آنقدر شورش را در میاورند که دیگر برای همه آشکار میشود که هدف، نه آن دریاچه، و نه آن زندانی نگون بخت، بلکه کشاندن کشور به یک بحران سیاسی و ایجاد هرج‌ومرج و برپا کردن شورشهایی به مانند لیبی‌ و سوریه است. همان شرایطی که ناتو با بیتابی در انتظار آن نشسته است.

در این که آخوندهای بی وطن با تصمیمات ضد ملی خود در این گونه نابسامانیها تاثیر مستقیم دارند تردیدی نیست، ولی‌ این دلیل نمی شود که پیوسته به بزرگنمایی دشواریهای کشور پرداخته و با ترسیم آینده ای تاریک برای کشور، به ناامیدی وسرخوردگی ملت و بویژه جوانان دامن بزنیم.

برخی‌ همهٔ تلاش خود را به کار می گیرند تا به ما بباورانند، تنها با آشوب وشورشهایی از گونهٔ لیبی‌ و سوریه می توانیم مشکلات کشور را برطرف کرده و به دموکراسی برسیم.

 برای ایجاد و به راه انداختن اینگونه آشوبهای «رهاییبخش» نیزدست به هر کاری زده و هر وسیله‌ای را نیز به کار می گیرند. بویژه در فضای مجازی که به میدان تاخت‌ و تازه آنها تبدیل شده و هر روز در سایتهای اینترنتی، تظاهراتی میلیونی راه انداخته و انقلابی را به ثمر می رسانند! بیهوده نیست که در این گونه سایتها آشکارا به تبلیغ و پشتیبانی‌ از حملهٔ ناتو به ایران پرداخته و از سربازان بیگانه خواستار آوردن گونیهای پر از دموکراسی برای مردم ایران می شوند!

 کار را به جایی‌ رسانده اند که برخی‌ از آنها، همانند تجزیه طلبان، لوگو و سردر خود را به جای زبان پارسی‌، که زبان ملی‌ و رسمی کشور است، به «زبانی» می‌نویسند که برای همهٔ ایرانیان گویا نیست و تنها به ایجاد تنش در میان اقوام ایرانی‌ دامن می زند. البته هدف اصلی آنها نیز همین است که به هروسیلهٔ ممکن، آتش آشوبهای «رهاییبخش» را بیافروزند.

 آنهایی که در پشت این برنامه ها نشسته‌ اند، نه در اندیشهٔ دریاچه هستند و نه سرانجام آن زندانی برایشان مهم است. آنها نه دوستدار هم میهنان آذری ما هستند و نه آیندهٔ ایران برایشان اهمیتی دارد.

آنها تنها از این گونه رویداداها استفاده می کنند تا به هدف خود برسند. همانگونه که در لیبی‌ نیز، به بهانه دفاع از شهروندان و آوردن دموکراسی، این کشور را به ویرانه ای تبدیل کرده و همان شهروندان را به روز سیاه نشاندند. اکنون نیز به راحتی‌ در پایتخت های خود نشسته و نفت این کشور را میان خود تقسیم می کنند.

 آنها همین خواب را نیز برای ایران دیده‌ و می خواهند همین برنامه را درکشورمان پیاده کنند.

آنها پروژهٔ لیبی‌ را از بنغازی آغاز کردند.

بهوش باشیم، می خوهند از تبریز یک بنغازی دیگر بسازند!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

_______________________

____________________________________________________

Mikhāhand az Tabriz yek Benghāziye digar besāzand!

In ruzhā mod shode ast ke har ruydādi dar keshvar rā siāsikarde va az ān barāye residan be hadafe khod estefāde minemāyand. Farqi hamnamikonad ke in ruydād, khoshk shodane yek daryāche bāshad yā marge yek motāddar zendān.

Dar in rāh barkhi ānqadr shurash rā dar miāvarand kedigar barāye hame āshkār mishavad ke hadaf, na ān daryāche, va na ān zendāniyenegunbakht, balke keshāndan keshvar be yek bohrāne siāsi va ijād harjomarj va barpākardane shureshhāyi be mānande Libi va Suriye ast.  Hamān sharāyeti ke NĀTO bā bitābi dar entezāreān neshaste ast.

Dar in ke ākhundhāye bivatan bā tasmimāte zedde melliyekhod dar in gune nābesāmānihā taasire mostaqim dārand tardidi nist, vali indalil namishavad ke peyvaste be bozorgnamāyiye doshvārihāye keshvar pardākhteva bā tarsime āyandeyi tārik barāye keshvar, be nāomidi va sarkhordegiye mellatva beviĵe javānān dāman bezanim.

Barkhi hameye talāshe khod rā be kār migirand tā be mābebāvarānand, tanhā bā āshub va shureshhāyi az guneye Libi va Suriye mitavānimmoshkelāte keshvar rā bartaraf karde va be demokrāsi beresim.

Barāye ijāde va be rāh andākhtane ingune āshubhāye “rahāyibakhsh”niz dast be har kāri zade va har vasileyi rā niz be kār migirand. Beviĵe dar fazāyemajāzi ke be meydāne tākhto tāze ānhā tabdil shode va har ruz dar sāythāyeinterneti, tazāhorāti milioni rāh andākhte va enqelābi rā be samar mirasānand! Bihudenist ke dar in gune sāythā āshkārā be tabligh va poshtibāni az hamleye NĀTO beIrān pardākhte va az sarbāzāne bigāne khāstāre āvardane gunihāye por azdemokrāsi barāye mardome Irān mishavand!

Kār rā be jāyi resāndeand ke barkhi az ānhā, hamānandetajziyetalabān, logo va sardare khod ra be jāye zabāne Pārsi, ke zabāne melliva rasmiye keshvar ast, be “zabāni” minevisand ke barāye hameye Irāniān guyānist va tanhā be ijāde tanesh dar miāne aqvāme Irāni dāman mizanad. Albatte hadafeasliye ānhā niz hamin ast ke be har vasileye momken, ātashe āshubhāye“rahāyibakhsh” rā biafruzand.

Ānhāyi ke dar poshte in barnāmehā neshasteand, na darandisheye daryāche hastand va na saranjāme ān zendāni barāyeshān mohem ast.Ānhā na dustdāre hammihanāne Āzariye mā hastand va na āyandeye Irān barāyeshānahammiyati dārad.

Ānhā tanhā az ingune ruydādhā estefāde mikonand tā behadafe khod berasand. Hamāngune ke dar Libi niz, be bahāneye defāe azshahrvandān va āvardane demokrāsi, in keshvar rā be virāneyi tabdil karde va hamānshahrvandān rā be ruze siāh neshāndand. Aknun niz be rāhati dar pāytakhthāyekhod neshaste va nafte in keshvar rā miāne khod taqsim mikonand.

Ānhā hamin khāb rā niz barāye Irān dideand va mikhāhandhamin barnāme rā dar keshvaremān piāde konand.

Ānhā proĵeye Libi rā az Benghāzi āghāz kardand.

Behush bāshim, mikhāhand az Tabriz yek Benghāziye digarbesāzand!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

____________________________________